English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8524 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
apron U کناره داخلی پیست
aprons U کناره داخلی پیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
under- U در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
under U در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
banked track U پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
incretion U ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
internal structure U ساختمان داخلی سازه داخلی
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense U پدافند داخلی پایداری داخلی
squawks U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
circuit U پیست اتومبیلرانی
circuit U پیست اسبدوانی
circuits U پیست اتومبیلرانی
circuits U پیست اسبدوانی
coursed U پیست مسابقه
bobrum U پیست لوژسواری
course U پیست مسابقه
infield U پیست مسابقه
piste U پیست اسکی
forerunner U پیست بازکن
forerunners U پیست بازکن
field of play U پیست شمشیربازی
motordrome U پیست یا مسیر
courses U پیست مسابقه
motordrome U پیست مسابقه
turf U پیست چمن اسبدوانی
speedway U پیست بیضی اتومبیلرانی
auto drome U پیست اتومبیل رانی
velodrome U پیست دوچرخه سواری
strip U سطح پیست شمشیربازی
backstraight U قسمت دراز و مستقیم پیست
apres ski U تفریحات بعد از اسکی در پیست
snow farming U اماده کردن پیست اسکی
back nine U نیمه دوم پیست 81 قسمت
ski patrolman U عضو گروه نجات در پیست اسکی
toboggan U وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
toboggans U وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
banked turn U انحنای پیست اتومبیلرانی بطرف داخل
tartan U ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
clubhouse turn U انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
banking track U انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
ski patrol U گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
parade lap U رژه اهسته دور پیست برای گرم کردن
tirm oval U پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
tracked U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
pace lap U دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
tracks U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
lines U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
walking ring U پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
edge U کناره
edges U کناره
margin U کناره
rim U کناره
sides U کناره
listel U کناره
rims U کناره
margins U کناره
side U کناره
margent U کناره
border U کناره
bordered U کناره
bordering U کناره
margine U کناره
fringes U کناره
fringe U کناره
lip U کناره
contour U خط کناره نما
threctia U کناره گیری
seceder U کناره گیر
standoffish U کناره گیر
detachment U کناره گیری
banks U کناره توده
stand-offish U کناره جو غیرمعاشر
stand-offish U کناره گیر
retiring U کناره گیر
side U پهلو کناره
aloof U کناره گیر
sides U پهلو کناره
renouncement U کناره گیری
retired ness U کناره گیری
to declare off U کناره کردن از
sea board U کناره دریا
detachments U کناره گیری
to stand a. off U کناره گرفتن
offishness U کناره جویی
bank U کناره توده
separatism U کناره گیری
stand offish U کناره جو غیرمعاشر
stand offish U کناره گیر
bank paving U فرش کناره
demission U کناره گیری
bolt rope U طناب کناره
isolation U کناره گیری
scratching U کناره گیری
scratches U کناره گیری
scratched U کناره گیری
bordering U کناره مرز
bordered U کناره مرز
border U کناره مرز
resignation U کناره گیری
demit U کناره گرفتن از
resignations U کناره گیری
edge U کناره تیزی
featheredge U کناره تیز
edges U کناره تیزی
attrition U کناره گیری
map margin U کناره نقشه
abdication U کناره گیری
levee U کناره رودخانه
To go into solitude . To become aloof . U کناره گرفتن
renunciation U کناره گیری
scratch U کناره گیری
abdicative U مایه کناره گیری
nonintervention U سیاست کناره گیری
sideliner U ادم کناره گیر
hold aloof U کناره گیری کردن
sheetlines U خطوط کناره نقشه
bankside U کناره دریا ورودخانه
bankside U پشته یا کناره رود
bank effect U اثر کناره رودخانه
he threatened or resingn U که کناره گیری خواهدکرد
secedes U کناره گیری کردن
retire U کناره گیری کردن
retires U کناره گیری کردن
sidewall U کناره لاستیک اتومبیل
to seclude oneself U کناره گیری کردن
resignation U کناره گیری تفویض
resignations U کناره گیری تفویض
contours U خطوط کناره نما
avoidance U کناره گیری احتراز
to keep one's distance U کناره گیری کردن
to give wide berth to U کناره گیری کردن از
secede U کناره گیری کردن
throw up U کناره گیری کردن از
seceding U کناره گیری کردن
seceded U کناره گیری کردن
chimney-cheek U [کناره باز شومینه]
groove U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
withdrawals U کناره گیری از مسابقه تکواندو
withdrawal U کناره گیری از مسابقه تکواندو
indirect bank protection U کناره بندی غیر مستقیم
to throw up U کناره گیری کردن از استعفادادن از
retreats U عقب نشینی کناره گیری
resigns U کناره گرفتن تفویض کردن
resign U کناره گرفتن تفویض کردن
side wall of stairs U جان پناه کناره پلکان
to keep oneself to oneself U کناره گیری ازمردم کردن
to retire in to oneself U از جامعه کناره گیری کردن
chine U نقطه اتصال کناره ها و کف قایق
retreat U عقب نشینی کناره گیری
retreating U عقب نشینی کناره گیری
retreated U عقب نشینی کناره گیری
to resign one's seat U از جای مجلسی خود کناره گرفتن
abdicated U کناره گیری کردن استعفا دادن
abdicating U کناره گیری کردن استعفا دادن
abdicates U کناره گیری کردن استعفا دادن
abdicate U کناره گیری کردن استعفا دادن
neatline U خطوط باریک حدود کناره نقشه
to retire from [to] a place U از [به] جایی کناره گیری کردن [یا منزوی شدن]
to send in one's papers U کناره گیری از کار کردن استعفا دادن
chimney-corner U [گوشه یا کناره ی عقب نشین بخاری یا شومینه]
bank shot U ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
quarter U یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
bear in U تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
boasted U ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boasts U ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boast U ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
overlapped U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
After dinner he likes to retire to his study. U پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
overlap U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlaps U روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
endogenous U داخلی
internal door U در داخلی
indoor U داخلی
domestic U داخلی
municipal U داخلی
internal U داخلی
insides U داخلی
inside U داخلی
ben U داخلی
esoteric U داخلی
inner U داخلی
in U داخلی
in- U داخلی
anie U داخلی
internal medicine U طب داخلی
innate U داخلی
intramural U داخلی
interior U داخلی
territorial U داخلی
interiors U داخلی
inland duty U گمرک داخلی
inside caliper U کولیس داخلی
internal conductor U سیم داخلی
internal conductance U اندوکتیویته ی داخلی
Recent search history Forum search
1بفرمایید
1nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
1cartridge
0مقاومت حرارتی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com